بهترین و پربار ترین مطالب روز
 
همه جور مطلب هست فقط باید پیدا کنی


یکی از مکان‌های مقدسِ مسجدالنبی، محل منبر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) است. به گزارش برنا، در روایات زیادی نقل شده که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)، در آغاز با تکیه بر درخت خرمایی به ایراد خطبه می پرداخت تا اینکه یکی از اصحاب پیشنهاد ساختن منبری را داد تا رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بر روی آن بنشیند و بدینوسیله هم مردم او را ببینند و هم آن حضرت از ایستادن خسته نشود.

در برخی دیگر از نقل ها آمده است که پیش از آن، سکّویی از گِل ساخته بودند که آن حضرت بر روی آن می نشست و تنها در سال هفتم هجرت بود که منبری چوبین ساختند.

 

این منبرِ سه پله ای تا زمان حکومت معاویه مورد استفاده بود. معاویه برای کسب وجهه و حق جلوه دادن خود، خواست تا منبر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را از مدینه به شام ببرد، اما مردم مدینه دست به اعتراض زدند و از این کار ممانعت کردند. بعدها نجّاری، شش پلّه بر همان منبر ساخت که مجموعاً نُه پلّه شد. این منبر بر اثر گذشت زمان از میان رفت و قسمتی از آن در قرن ششم به عنوان تبرّک مورد استفاده قرار می گرفت. در سال ۶۵۴ مسجد نبوی آتش گرفت و منبر سوخت. نوشته اند که سوخته منبر را در محلی که اکنون منبر فعلی قرار دارد، دفن کردند. در سال ۶۶۴ منبر جدیدی توسط حاکم مملوکی مصر، بَیْبَرس، برای مسجد نبوی فرستاده شد. پس از آن در سال ۷۹۷ منبری دیگر و سپس در سال ۸۲۰ باز هم منبر دیگری نصب شد که در آتش سوزی سال ۸۸۶ از میان رفت. قایتبای در سال ۸۸۹ منبری فرستاد که آن نیز در سال ۹۹۸ با منبری که سلطان مراد عثمانی فرستاد و تا به امروز باقی مانده، عوض شد. این منبر یکی از آثار ارزشمند هنری به شمار می آید.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:منبر,رسول,خدا, توسط reza

 

..:: ببخش خدا ::..

 

از اینکه منتظر بودم تا دیگران بهم سلام کنند.
از اینکه در دنیا و تجملاتش غرق شدم.
از اینکه اعضای بدنم دایم به خطا می رفت.
از اینکه شنیدن حرف حق برایم تلخ است.
از اینکه ایمانم به بندگانت بیشتر از ایمان به توست.
 
از اینکه شبها به یاد تو نخوابیدم و روزها با یاد تو از جا برنخواستم
از اینکه در کارهایم با همه غیر از تو مشورت کردم.
 
از اینکه رعایت حجاب را فقط در پوشش ظاهر دونستم و حجاب چشم و گوش وزبان و دست و پا را فراموش کردم.
 
از اینکه در امانت هایت خیانت کردم.
از اینکه منتظر بودم تا دیگران از من تعریف و تمجید کنند.
 
از اینکه خدایی نبودم و شبیه بندگانت شدم.
از اینکه نمازم را بدون حضور قلب و برای بندگانت خواندم.
از اینکه مالی که متعلق به تو بود از آن خود دانستم.
از اینکه وقت و بی وقت خلف وعده کردم.
از اینکه انجایی که باید سکوت می کردم حرف زدم و آن جاییی که باید حرف می زدم سکوت کردم.
از اینکه حق نعمت هایت را به جا نیاوردم.
و از اینکه....

لطف کنید نظر  بدید


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:ببخش,خدا, توسط reza


به دنبال خدا نگرد
خدا در بیابان های خالی از انسان نیست
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست
به دنبالش نگرد

خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست
خدا در قلبی است که برای تو می تپد
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد
 
 
بقیه در ادامه مطلب
 
 
نظر یادتون نره!!!



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ جمعه 15 مهر 1390برچسب:دنبال,خدا,نگرد, توسط reza

[ طراحی : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin
Search Engine Submission - AddMe